بال بالام

هدیه آسمونی ما بالاخره اومد

1394/2/17 20:11
نویسنده : آزاده
350 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از یک سال و اندی تلاش برای مامان شدن کم کم داشتم نا امید می شدم .البته ناامید از اینکه به این زودی ها مامان بشم  وگرنه مطمئن بودم که حتما روزی به این خواسته ام میرسم.

چند هفته قبل از عید بود که باخبر شدم بعد از تعطیلات عید حکم کارم میاد و باید برم اداره و به قولی زندگی کارمندی رو شروع کنم برای همین هم فروردین ماه برخلاف ماه های قبل شور و شوق چندانی برای باردار شدن نداشتم و تصمیم داشتم که یه شش ماهی صبر کنم تا هم تو اداره جا بیفتم و هم وزنم رو کم کنم و به وزن مناسب برای بارداری برسم.

از یکشنبه 23 فروردین شدم خانوم کارمند و منه تنبل مجبور شدم صبح ساعت 6ونیم بیدار بشم و ناهار بپزم و تا 2 و ربع تو اداره باشم.

 دوشنبه 31 فروردین ماه بود یعنی تقریبا یک هفته از شروع به کارم میگذشت ولی خبری از پری خانوم نبود.باخودم میگفتم لابد باز بهم ریخته.با این حال موقع برگشتن از اداره یه چهارراه بالاتر از ماشین پیاده شدم و رفتم داروخانه و بی بی چک خریدم و برای ناهار رفتم خونه مامانم.برخلاف همیشه عجله چندانی برای امتحان کردنش نداشتم برای همینم کلا فراموشش کردم .ناهارو خورده بودیم و میخواستم کمی بخوابم که یهو یاد بی بی چک افتادم و رفتم و امتحانش کردم.واااااااااااااااااااااااااااااااااای خدای من باورم نمیشد خط دوم عزیز بالاخره خودشو بمن نشون داد.باهیجان از دستشویی پریدم بیرون و رفتم تو اتاق و مامانم رو صدا کردم و گفتم ببین من درست میبینم یا توهم زدم.بنده خدا که تا حالا بی بی چک ندیده بود گفت این دیگه چیه و من براش توضیح دادم.خلاصه خیلی خوشحال شد و خوشحال شدم.

بعد از ظهر رفتم پیش آبجیم و با دیدن بی بی چک فریادی از سر ذوق کشید و بغلم کرد و شوهرش که پزشکه گفت که بهتره چند روز دیگه هم صبر کنم و بعد آزامیش بدم این برای من دهن لق خیلی سخت بود چون نمیخواستم تا از جواب آزمایش مطمئن نشدم به حسین(همسرم) چیزی بگم.

امشب خیلی خیلی خیلی خوشحالم کاش میشد خوشحالیمو با حسین شریک بشم ولی خب فعلا نمیشه

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جونم شکرت که منم لایق مادر شدن دونستی

اولین حس مادر بودن رو با دیدن اولین نشانه از وجود ثمره زندگی مشترکم با حسین تجربه کردم و همچنان با من باقیه و اون حس نگرانیه یه مادره نسبت به فرزندش.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

نازنین
17 اردیبهشت 94 20:35
❤مهسا مامان سایمان❤
19 اردیبهشت 94 15:39
عزیزم تبریک میگم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بال بالام می باشد